به نام خدای هدایتگر.
سلام بچهها.
امیدوارم حالتون خوب باشه و در مسیر خوشبختی و ارزش آفرینی باشید.
خب.
بریم کمی باهم صحبت کنیم…
میخوام کمی از این روزهای زندگیم بنویسم…
بریم ببینیم که چه چیزی بر زبانمون جاری خواهد شد…
خب.
الهی شکرت.
آقا این روزا دارم روی دوره «شغل متناسب من» کار میکنم.
درواقع کاری که دارم انجام میدم، ضبط جلسات این دوره هستش.
جالبه!
فقط ۳ جلسه مونده تا تموم بشه کلا!!
کلا ۱۱۶ جلسه شدش.
فردا که ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ هستش، ۳ جلسه رو هم ضبط میکنم و تمااااام.
خیلی خوشحالم واقعا.
الان ۲-۳ ماهه که دارم روی این دوره، کار میکنم.
کلییی وقت گذاشتم براش.
یعنی واااقعا چیزی که آماده شده، خیلی خیلی خفنه. واقعا به دور از بزرگنمایی، خیلی خفن شده…
بله… اگه خدا تدوینگر باشه، چیزی جز این انتظار نمیره…
عاشقتم عشقم… بهمولا که کنفیکون کردی نازنینم!
خدایا شکرت.
آره.
و خیلی خوشحالم.
واقعا حالم خیلی خوبه.
چون حسابی کار کردم و از کار کردنم لذت بردم و حالا قراره چند روز دیگه، برم مسافرت!
میخوام برم مشهد. بیست و سوم حرکته!
چند روز قراره در سفر باشم :))
خیلی حس خوبیه…
کلی کار مفید انجام دادم توی این چند ماه.
کلی روی شخصیتم کار کردم.
کلی زبان خوندم.
کلی آموزش ضبط کردم.
کلی مطالعه کردم در حوزه کاریم.
کلی کارهای خفن کردم…
واقعا خدایا…
واااای… به مولا خیلی حالم خوبه!
بهخدا همینه… بهشت، بودن در مسیر خودته.
به جان مادرم قسم همینه…
امروز ظهر، وقتی میخواستم نماز بخونم (اگه ریا نشه…)، اینطور میگفتم به خودم…
محمدامین.
بهت یک میلیارد تومن پول میدیم، بیا کلِ حال خوب و ذوق و شوق و انگیزه و این داستاناتو رو بده بهمون.
میدی؟
گفتم خخخ. بدو بابا.
گفتم خب ۱۰۰ میلیارد تومن!!! نقد میدم بهت. کل حال خوب و ذوق و شوق و انگیزه و هرررچی از این چیزا هست رو میگیرم ازت.
حله؟
گفتم ارزونه…
یعنی میدونی…
واااااااااقعا حال خوب و ذوق و شوق و انگیزه و امید و ایمان و توکل، قیمت نداره!
بهخدا!!!
واقعا خدایا شکرت که هدایتم کردی و همییییشه هدایتم میکنی!
خدایا مرسی که کمکم کردی مسیر درست خودم رو پیدا کنم!
سر قولم هستم نازنینم… به لطف خودت… اونم پُرقدرت…
الهی شکرت.
واقعا…
آره.
خیلی خیلی خوبه.
بعد از کلی کار کردن و پیشرفت کردن، یه مسافرت اساسی میخوام برم…
حالا توی سریال سفر به دور دنیا، قسمت ۴،۵،۶ اینا توضیح میدم…
حالا فعلا که نرفتم :))
الهی شکرت.
این چند روز هم کلا تنها بودم. چند روز دیگه هم تنها هستم کلا.
خانواده رفتن مسافرت.
من نرفتم که روی این دوره کار کنم.
برام خیلی مهمه این دوره «شغل متناسب من».
در آینده، سرش قسم خواهم خورد…
این دوره، زندگی میلیونها نفر رو دگرگون خواهد کرد.
میگی نه؟
باشه. بشین تماشا کن. ببین خدای هدایتگر، چیکار میخواد بکنه…
خیلی خوشحالم که یه اثر هنری خلق کردم…
واقعا با عشق، این دوره رو ضبط کردم و روش کار کردم…
چقدر حرص خوردم در یهسری از جلسات…
چقدر داد زدم (از روی عشق…)
چقدر توضیح دادم…
یعنی هرررچی داشتم گذاشتم وسط…
خدایا شکرت. همش لطف خودته عشقم… من که فقط وسیله هستم… واقعا…
بالاخره فراموش نمیکنم لطفی که در حقم کردی رو…
حالم خوبه بهخاطر این بهشتی که ساختم برای خودم…
و هی این بهشت، داره جذابتر میشه…
هرچقدر که توی این مسیر عشق و علاقهام حرکت میکنم و روی شخصیتم کار میکنم، این بهشت، هی بهتر و بهتر میشه…
بهخدا بعضی وقتا کم میمونه اصلا دیوار رو گاز بگیرم خخخ. یا از دیوار بالا برم… اصلا یه وضعیه…
ایشالا عاشق بشی تا بفهمی که زندگی با عشق یعنی چی… ایشالا عاشق بشی تا بفهمی که کارِ با عشق یعنی چی…
ای خدا ای خدا…
نچ نچ… الله اکبر…
کسی که تا چند سال پیش، حااالش از زندگیش بهم میخورد، ببین الان به کجا رسیده… ببین چه بهشتی رو داره تجربه میکنه…
وای… وای…
واقعا ماها خالق زندگی و شرایطمون هستیم…
خدایا شکرت. نمیدونم چی بگم… واقعا دیگه بریدهام نازنینم…
الهی شکرت.
امروز عصر هم با دوچرخه رفتم دور دور :))
یه تیشرت هم برای داداشِ گلم خریدم. مبارکت باشه نازنینم.
زرد رنگه.
خریدمش که موقع مشهد رفتن، بپوشم…
تیشرت زرد رنگ با شلوار آبی نفتی! اووففف. فقط امیدوارم دخترا ندزدنم😂😂
بالاخره اگه دیدین دیگه داداش نیستش، بدونین چرا نیست :))
خخخ. خدایا شکرت. خدایا شکرت. عاشقتم بهمولا…
آره.
وقتی میخواستم تیشرت رو بخرم، صاحب مغازه که یه خانوم مسن بود، اومد بهم کمک کرد.
آقا چقدر این خانوم، خاااانوم بود بهمولا…
کلی راهنماییم کرد…
اصلا خیلی آدم خوبی بود…
خدایا شکرت بابت این آدمای باکیفیتی که سر راهم قرار میدی…
گفتم سایز ایکس لارج برام بزرگه. لارج میخوام. بعد گفت خب بذار ببینم لارج کجا هست…
قشنگ گشتش. بعد گفت این رو زیاد بردن… گفتم نه اذیتم میکنه این جنسش… گفت خب از همین چیزی که تنته میخوای؟ گفتم آره آره.
بعد، یکی پیدا کرد و گفت بیا آه این خیلی خوب و خوش رنگه.
رفتم پرو کردم و دیدم به به. خیلی فیتِ فیته :))
رفتم حساب کردم و تامام.
جالبه… زنه داشت میرفت…
البته شوهرش هم اونجا بود…
ولی نمیدونم چرا… شوهرش یهذره تو باغ نبود…
خوب شد خود زنِ اونجا بود… وگرنه این مردِ فکر نمیکنم میتونست راهنماییم کنه…
بعد از اینکه انتخاب کردم، دیدم دیگه زنه نیستش… رفته بود…
خدایا شکرت…
واقعا چقدر خوبه این آدمای باکیفیت…
واقعا نعمتن…
تا اینکه میری وارد مغازه میشی، طرف مثلا گوسفند، کلهشو کرده توی گوشیش و حال نداره بهت نگاه کنه!
بعد، همین آدما میان میگن آره… بازار خرابه!
آخه فلان فلان. بایدم بازار برای تو یکی خراب باشه!!!
تو حال نداری یه سلام بدی به مشتری. انتظار داری بیاد ازت بخره؟
والا…
ولش کن… داداش به اعصابت مسلسل باش…
حاجی بهمولا حرص میدن آدمو…
ولش بابا…
نفس عمییییییییق…
خدایا شکرت….
و انصافا چقدر هم اون خانومِ فروشنده، با اخلاق و صبور بود… اصلا خخخ خیلی خوب بود.
درکل خدایا شکرت…
آره.
بعد از خرید تیشرت، رفتم یه دوری زدم و بعد رفتم داداش رو یه بستنی با کیک مهمون کردم…
خیلی چسبید انصافا… جاتون خالی…
البته طالبی بستنی با این کیک شکلاتی خیلی ترکیب سمّیای نبود…
خواستم شیرموز بستنی سفارش بدم ولی گفتم بذار یه تنوعی بدم…
که ترکیب سمی نشد :))
ولی درکل چسبید… الانم شکمم داره میترکه خخ.
واه واه… پرخوری خیلی بده لامصب…
الهی شکرت بابت شکم سالم… عجب نعمتیه واقعا…
خدایا شکرت که میتونیم دستشوییمونو نگه داریم… وگرنه فرض کن… وای… هرچی میخوردی، همون لحظه میومد بیرون…
نچ نچ… خدایا عاشقتم بهمولا… چه سیستمِ گنگستری درست کردی…
دمت گرم… خفنی و کار درست…
الحق که لایق پرستشی…
اصلا وایسا… میخوام یه سجده بکنم به درگاهت… تو لایقشی نازنینم…
خب…
عاشقتم…
مرسی عزیزم بابت این همه نعمت…
مرسی نازنینم بابت این همه هدایت…
بابا بهمولا دیگه رد دادم… انصافی… عاشقتم عاشقتم عاشقتمممم!
الهی شکرت…
آره دیگه اینگونه…
داداش هم بعضی وقتا عشق و عاشقیش میگیره…
بنده خدا تقصیری هم ندره… عاشقی، بد دردیه… عاشقه دیگه… ای خدا…
عاشق این زندگی… عاشق این شغلی که داره… عاشق این خدای هدایتگرش…
به قول اون آهنگ: عاشق نشدی… بدونی چیه عشق… یه حالِ عجیب و غریبیه عشق… (آهنگ)
واقعا… راست میگه… یه حالِ عجیب و غریبیه… نچ نچ… واقعا…
خدایا شکرت.
آره دیگه اینطور…
عاشقتم خداجون…
ببین چه بلایی سرم آوردی که عاشقت شدم بهمولا… نچ نچ…
میفهمم چرا بعضیا عاشق و کشته مُردت هستن… البته نه از ترس جهنم… اون نه بابا…
کسایی که واقعا خودتو میخوان… نه بهشتت رو… نچ نچ… بدنم دون دون شد…
این آهنگ هم خیلی قشنگه… برید گوشش بدید…
واقعا میدونی… دلیل اینکه بعضیا خیلی عاشق خدا میشن (واقعی ها، ادا مَدا نه…)، اینه که خدا بهشون یه حاااالِ اساسی داده… و اینا نمیتونن این حد از عشق رو تحمل کنن… مجبورن فریادش بزنن… نچ نچ… واقعا…
عاشقتم خداجونم…
همین. هیچ چیز دیگهای ندارم بهت بگم…
آقا اصلا بذار یه بار دیگه برات سجده کنم… قربونت بشم نازنینم… چقدر تو قشنگی…
عاشقتم…
الهی شکرت.
الهی شکرت.
الهی شکرت.
خب.
داشتیم درمورد چی صحبت میکردیم؟ :))
خدایا شکرت.
آره دیگه اینطور…
راستی دروس دانشگاه رو هم راحت ردیف میکنم…
خداروشکر پاسشون کردم خخخ.
خوب شد تجدید نشدما…
البته نمراتم خداییش عالی بود این ترم.
تنها نمرهی کمم، برای اندیشه اسلامی بود که شد ۱۳.۵
من فقط به پاس کردن فکر میکنم…
اصلا برام مهم نیست که ۲۰ بشم یا ۱۱.
مهم نیست برای من.
(پ.ن: میگم برای من مهم نیست. شاید باید برای شما مهم باشه… حواستون باشه که الگوبرداریِ اشتباه نکنید)
الهی شکرت.
خدایا شکرت.
همین.
خلاصه خیلی خوبه این زندگی.
خدایا مرسی که بلیت این شهربازی رو به ما هم دادی…
عاشقتم.
بریم سپاسگزاری کنیم و گودبای…
🐬سپاسگزاری از الله هدایتگر👇
- الهی شکرت بابت نعمتی به نام زندگی.
- الهی شکرت بابت سلامتی.
- الهی شکرت بابت آرامش.
- الهی شکرت بابت بودن در مسیر خودم.
- الهی شکرت بابت اتفاقات عالی.
- الهی شکرت بابت حساب پُرپول.
- الهی شکرت بابت هدایتهات.
- الهی شکرت بابت وبسایتهای قشنگم.
- الهی شکرت بابت سپاسگزار بودن…
- الهی شکرت بابت دوستای قشنگم.
الهی شکرت.
عاشقتونم.
فعلا خدانگهدارتون باشه عزیزای دلم.
خیلی دوسِتون دارم… جدی میگم… خدایا شکرت…
خداحافظ.