سریال خلق کسب و کار – قسمت ۲۱

سریال خلق کسب و کار - قسمت 21

✅موضوع این قسمت👇

  • درس‌هایی که از یه مسئله گرفتم…

به‌نام خدای هدایتگر.

سلام و درود خدمت همه‌ی دوستای قشنگم.

خیلی خوش اومدین به قسمت بیست و یکم از سریال خلق کسب و کار.

چه جالب…

۲۱ قسمت شدا…

نچ نچ نچ…

ولی واقعا چقدر زمان زود می‌گذره!

الان وارد دهمین ماهِ کسب و کارمون شدیم.

از خرداد ۱۴۰۳ شروع کردیم (+)

الهی شکرت. الهی شکرت. الهی شکرت.

خب آقا جان بریم که کمی باهم گپ بزنیم…

الهی به امید خودت…

خب میدونی…

راستش من به یه مسئله خیییییلی مهم برخورده بودم.

حالا چی بود داستان؟

ببین.

سرعت پنل مدیریت وردپرس در وبسایت رسالت‌اینجا دات کام به شددددددت کند شده بود!

خب من اولش نمی‌دونستم که سرعتش کند شده.

بعد، وقتی داشتم توی پنل مدیریت می‌چرخیدم و صفحات وبسایت رسالت‌اینجا رو درست میکردم، آروم آروم احساس کردم که بابا حاجی پس چرا این صفحات اینقققققدر دیر باز میشن؟

شروع کردم به شمردن.

خب بذار یه صفحه رو باز کنم… آه… خب… یک، دو، سه… بیست و یک، بیست دو، بیست و سه…

خب باز شد. تقریبا ۲۴ ثانیه طول کشید!!!

آره خلاصه اینطور.

و گفتم که بابا اینطور که نمیشه کار کرد. باید مشکل رو حل کنم.

خب بلد نبودم که. نمی‌دونستم اصلا مشکل از کجاست!

هیچی دیگه. یک هفته تماااام من کلی سرچ کردم.

کلی سایت رو بالا پایین کردم تا مشکل رو حل کنم.

ولی خب حل نمی‌شد!

آقا بالاخره امروز تونستم به لطف الله هدایتگر، مشکل رو برطرف کنم.

و خییییییلی هم ساده بود اون مسئله کندی سایت.

وقتی حلش کردم، خخخ داشتم می‌خندیدم که خدایا ببین این بچه سوسول، ما رو یه هفته الاف کرده بودا!

حالا میدونی مشکل چی بود؟

ببین مشکل از ووکامرس بود.

حالا ووکامرس (woocommerce) چیه؟

افزونه فروشگاهی کردن سایته.

الان می‌بینی می‌تونیم از سایت‌ها خرید بکنیم؟

این قابلیت رو با افزونه ووکامرس ایجاد میکنن.

حالا باید می‌رفتم توی قسمت تنظیماتش و اینکه دیتا بفرسته به سایت ووکامرس رو غیرفعال می‌کردم…

همین. درواقع، باید ۲تا چک‌باکس رو غیرفعال می‌کردم(تیک‌شونو برمی‌داشتم…)

و خب قبل این، یه افزونه‌ای به نام query monitor رو نصب کردم و این افزونه خیلی بهم کمک کرد.

قشنگ بهم نشون داد که ۲۰ ثانیه طول می‌کشه تا صفحه‌ای باز بشه.

خلاصه اون تیک‌ها رو برداشتم و تماااااام.

سرعت باز شدن صفحات شد ۴ ثانیه!!!

گفتم خداااااااااااااااااااایا شکرت!!

عاشقتم به‌مولا!

الان عین موشک داره کار میکنه!

الهی شکرت. همش لطف اوست…

حالا میدونی…

خیلی چیزا واقعا یاد گرفتم…

حالا وقتی به این مسئله برخوردم، باخودم گفتم وقتی این مسئله رو حل کردیم، یه بلاگ‌پست می‌ریم و درموردش صحبت می‌کنیم…

آره.

میدونی…

بذار بگم که چیا از دل این مسئله یاد گرفتم.

💎چیزهایی که یاد گرفتم:

شماره یک: تماااااااااااااااام مسائل، قابل حل هستن.

خب ببین.

حالا ان‌شاءالله در آینده، حتتتتتما در وبسایت رسالت‌اینجا دات کام، یه دوره آموزشی تحت عنوان حل مسائل ضبط خواهم کرد.

آقااااا. باور کن این موضوع خیلی مهمه.

چون توی زندگی، کسب و کار، روابط و…، همییییییییییشه چالش و مسئله هست!

حالا نمیگیم مشکل! (بنا به دلایلی…) میگیم مسئله…

آره…

و ما باید از لحاظ شخصیتی، اینقققققدر قوی بشیم که بتونیم مسائل مختلف رو حل کنیم.

حالا…

چیزی که من هی تکرار می‌کردم، این بود که آقا بالاخره این مسئله، حل خواهد شد.

چیزی نیست که…

ببین. این خییییییییلی مهمه هاااا.

باور کن خیلی مهمه.

درواقع نکته اینه: باید امید داشته باشی که مسئله‌ات حل میشه…

چقدر میشه درمورد همین یه تیکه صحبت کرد…

آره.

خلاصه بازم برام اثبات شد که آقا همه‌ی مسائل، حل میشن. فقط نگران نباش و امیدتو حفظ کن. همین. البته کارهای دیگه هم باید انجام بدیما ولی خب به‌صورت کلی امیدتو باید حفظ کنی و ایمان و یقین داشته باشی که اون مسئله حل میشه…

شماره دو: هییییییییچکس نمیاد مسئله‌تو حل کنه. خودت باید حل کنی!

میدونی…

خب من اومدم به هاستم تیکت زدم که آقا سرعت سایتم کند شده… یه بررسی کنید…

و خب طرف اومد چارتا نکته گفت و گفت که اینا رو پیاده‌سازی کن و ان‌شاءالله حل میشه و اینا…

و بعد گفت اگه نمیتونی، یه مدیر فنی سایت استخدام کن که اون مسئله رو حل کنه.

حالا با این لحن نگفتا… کلا خیلی رسمی حرف میزنن… ولی خب من دیگه خلاصه‌شو گفتم بهتون…

بعد، من گفتم اولا که من اصلا نمیخوام کس دیگه رو استخدام کنم که بیاد مسئله‌ منو حل کنه!

خودم میخوام یاد بگیرم!

اصلا وایسا ببینم!

وایسا.

اصلا طرف میخواد بیاد چیکار کنه؟ ها؟ خب من میرم همونو یاد میگیرم و خودم حل میکنم اون مسئله رو!

چون ممکنه (ممکنه که نه. صد در صد) در آینده باز به مسئله بر بخورم. خب خودم باید ماهیگیری رو یاد بگیرم!

خلاصه این روحیه‌ی “خودم باید سردر بیارم” باعث شد که برم کلییییییییی سرچ کنم.

خخخ الان بوکمارک‌بارم (bookmark bar) کلیییی صفحه سیو دارم.

گفتم آقا من بالاخره این مسئله رو حل میکنم…

کلی آموزش دیدم… کلی بالا پایین کردم…

و بالاخره به جواب رسیدم!

و یه دااااد بلند هم زدم خخخ. بابا به‌خدا وقتی یه مسئله‌ای که کلافت کرده رو حل میکنی، اینقققدر خوشحال میشی که اصلا هیجان میجان بالا میزنه!

آره. الهی شکرت بابت هیجان…

آره اینطور.

و خلاصه درس بعدی‌ای که گرفتم، این بود که حاجی خودت باید بری حل کنی. کسی اصلا دلش برات نمی‌سوزه!

آخه میدونی… من انتظار داشتم که مثلا پشتیبان هاست بیاد حل کنه…

یا مثلا یه راهنماییِ درست و حسابی‌ای بکنه. ولی خب از سر باز کرد!

و گفتم ببیییین. اصلا آدما دلشون برات نمی‌سوزه ها!

تو بگو آقا اصلا سایتم رو هک کردن. اصلا هرررررررررچی.

هیییییییییییییییچکس دلش برات نمی‌سوزه!

خودت باید بری مسئله‌تو حل کنی!

آره خلاصه اینطور.

شماره سه: هررررررررررررررر اتفاقی بیفته، خیره!

میدونی…

اینم از اون جملاتیه که بااااااااااااااارها برام اثبات شده.

هر وقت یه مسئله‌ای جلو اومده، توی بک‌گراند ذهنم گفتم که بابا عهههههه. بسه دیگه.

ولی بعدش که حل شده، گفتم خدایا شکرررررررت!

مرسی بابت این چالش. چرا؟

چون من بزرگ شدم! (از لحاظ شخصیتی)

حالا میدونی.

خییییییییییلی خوب شد که این مسئله برام ایجاد شد.

آخه میدونی. بد موقعی هم ایجاد شد!

داشتم صفحه پست رسالت‌اینجا رو طراحی می‌کردم و دیدم که بابا خییییییلی کند شده…

یعنی وسط کار اومد خراب کرد…

ولی من خیییییییلی چیزا یاد گرفتم.

یکی از مهم‌ترین چیزایی که یاد گرفتم، این بود که آقا.

شما مگه نمیخوای توی وبسایتت فعالیت کنی؟

خب به سلامتی.

حالا ببین.

یا بالاخره باید بری یه مدیر فنی استخدام کنی که این مسائل رو حل کنه؛ یا باید خودت یاد بگیری و حل کنی.

از اونجایی هم که من روحیه‌ی استقلالتو می‌شناسم، باید خودت بری یاد بگیری.

حالا داستان اینجاست.

بااااااااااااید یاد بگیری که بری سرچ کنی!

هم فارسی، هم انگلیسی.

تا یه مسئله برات پیش اومد، سریییییییییییییع برو سرچ کن!

چون قبل از تو، هزاااااران نفر دقیقا همون مسئله رو داشتن!

و بالاخره یه جوابی پیدا شده… (البته نه همیشه ولی خب بیشتر مواقع یه راه‌حلی پیدا شده…)

آره.

و خب اومدم سرچ کردم و کلی “دست‌به‌سرچم” قوی‌تر شد.

قوی بودش… قوی‌تر شد…

بالاخره قبلا بک‌گراند برنامه نویسی داشتم و خب طبیعتا یادگرفته‌ام که برم سرچ کنم…

حالا با ایجاد این مسئله، دیگه یقین پیدا کردم که آقا معطل نکن. سریع سرچ کن.

حالا میدونی. جالبیِ کار اینجاست.

اصلا قرار نیست یه عبارت خاصی رو بنویسی توی سرچ‌باکس گوگل.

اصلا بردار خییییلی عامیانه بنویس که فلان مشکل ایجاد شده… به راحتی برات یه‌سری نتایج رو میاره و درست هم میاره.

جالبیش اینجاست. که چیزای پَرت نمیاره…

الهی شکرت واقعا. آره دیگه اینطور.

و خیریتی که این مسئله داشت، این بود که علاوه‌بر اینکه یاد گرفتم سریع سرچ کنم، کلییی آموزش دیدم.

برای افزایش سرعت سایت…

کلا خیلی خوب شد.

واقعا خدایا شکرت.

اولش ناراحت بودم که بابا عهههه. پس چرا سایت اینطور شده؟ ۲۴ ثانیه اینا طول می‌کشه تا یه صفحه باز بشه!

آخه من اینو چطوری حل کنم؟ الان چیو باید بررسی کنم؟

و…

ولی خب الان که این مسئله رو حل کردم، به شدت رشد کردم.

قوی‌تر شدم…

واقعا دارم اینو احساس می‌کنم ها… توهم نزدم!

آره.

خلاصه همین.

این ۳تا، درس‌هایی بودن که من از این مسئله گرفتم.

واقعا خدایا شکرت.

میدونی.

سایت بالاخره نسبت به اینستاگرام و… خب مسائل بیشتری داره دیگه…

خب آقا اینستاگرام که مسئله‌ای نداره!

تو فقط میری آپلود میکنی و تامام.

ولی سایت اصصصصلا اینطور نیست.

یا باید یه مدیر فنی داشته باشی، یا باید خودت بالاخره یه‌ذره بلد باشی که بتونی کار رو جلو ببری…

آره.

و من دوست دارم که خودم سردر بیارم.

اصلا نمیتونم مدیر فنی اینا داشته باشم ها… باور کن…

اصلا بدجور روحیه‌ای دارم…

بااااید خودم سردر بیارم…

اصلا نمی‌تونم “ندانستن و بلد نبودن” رو تحمل کنم…

آره…

خلاصه سایت با اینکه مسئله داره، ولی خب خیییییییییییییلی بهتر از شبکه‌های اجتماعیه.

بابا به‌خدا اصلا اینجا بهشته، بهشت!!!

چققققدر آرامش و تمرکز هست!

اینا چیزایی هستن که توی شبکه‌های اجتماعی نیستن!

آرامش و تمرکز!

الهی شکرت.

و درکل حالم خوبه…

واااقعا حالم خوبه…

الهی شکرت…

حالا میدونی…

احتمالا یه پروژه طراحی سایت بگیرم… معلوم نیست…

اگه کارها خوب پیش بره، شاید گرفتم…

و خب این وسط یه وقفه‌ای میفته دیگه… برای پیاده‌سازی وبسایت رسالت‌اینجا دات کام.

ولی خب مشکلی نیست… بالاخره بعد از یکی دو هفته میام ادامه سایت رو طراحی میکنم…

البته جاهای سختش دیگه تموم شده…

آقااااا. خداییش خیلی خوشگل شده…

انصافا هم ترتمیز درست کردم…

بابا اصلا بعضیا اینققققدر کثیفه سایتشون هااا…

بابا آخه اون چه سایتیه!!

هرچی المنت بوده برداشته درگ اَن دراپ کرده توی صفحه!

آقا یه‌ذره ترتمیز درست کن دیگه…

حالا بماند که از لحاظ UI & UX، نمره‌ی خیییییییلی پایینی می‌گیره سایتت…

حالا…

بگذریم…

آره اینطور…

الهی شکرت.

عاشقتم خدایا.

به‌خدا اصلا میدونی…

وقتی برات یه مسئله ایجاد میشه، یه نگاه که به دور و ورت میندازی، می‌بینی که کسی نیست جز خدا.

به‌مولا قربونت بشم من…

همیییشه کنارمونی و ما رو هدایت و حمایت میکنی.

به‌مولا من عاشقتم عشقم.

ایولا. خدایا شکرت که ما یه خدای گنگستر داریم!

جیگرطلا و مهربون…

الهی شکرت.

کِیف میکنم از اینکه باهات عشق‌بازی میکنم…

الهی شکرت. الهی شکرت. الهی شکرت.

خداجونم مرسی که این مسئله رو حل کردی…

آره بابا. تو حل کردی دیگه. نه پ. من حل کردم؟

خب حاجی اگه من بلد بودم که همون اول با چارتا کلیک حلش می‌کردم!

نچ!

تو حل کردی…

مرسی که به وظیفه‌ات عمل کردی عشقم!

بالاخره تو خدایی دیگه… بااااید مسائل رو حل کنی…

حالا بماند ها… تو که نمیای حل کنی… تو راهکارها رو میدی…

آره…

الهی شکرت. عاشقتم.

بریم دیگه.

آهان.

حاجی کجا بریم؟!

شکرگزاری مونده!

پ برو بریم…

الهی شکرت بابت فراموشکار نبودن…

📿سپاسگزاری از الله حمایتگر🔥👇

  1. الهی شکرت بابت ۱۰ تا انگشت دست.
  2. الهی شکرت بابت ماه رمضون (ماه گشنگی و تشنگی😂 آخه این چه وضعیه خدا؟ برو خجالت بکش🤣 آ ماشالا… خخخ عاشقتم به‌مولا)
  3. الهی شکرت بابت وبسایت شخصی.
  4. الهی شکرت بابت مهارت تایپ ۱۰ انگشتی.
  5. الهی شکرت بابت لپ‌تاپِ نازنین.
  6. الهی شکرت بابت گوشی قشنگ.
  7. الهی شکرت بابت اینترنت پُرسرعت.
  8. الهی شکرت بابت اینکه پشتیبانی هاست از سر باز کرد…
  9. الهی شکرت بابت حل شدن مسئله کندی سایت.
  10. الهی شکرت بابت میز و صندلی.

الهی شکرت.

الهی شکرت.

الهی شکرت.

مرسی خداجونم که تا اینجا ما رو هدایت و حمایت کردی.

تا اینجا واقعا میگم تو آوردی…

دمت گرم عشقم.

مرسی ازت.

گنگستری به‌مولا…

الهی شکرت بابت این خدای نازنین.

الهی شکرت.

بریم دیگه.

اگه حرفی سخنی بود، حتما بنویسید توی قسمت کامنت‌ها.

فعلا خدانگهدار.

جمله‌ی مقدس این سریال:

🚶‍♂️تو قدم در راه نِه و هیچ مَپُرس … خود راه بگویدت که چون باید رفت🚶‍♂️😉

پست‌های دیگر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *