✅موضوعات این قسمت:
- نعمتی به نام خواب…
- الهامی که بهم شد…
- چالش‌های طراحی لوگو…
- آقا برای چی آدم بی‌خودی نگران چیزای مختلف باشه؟…
- خخخ به مامانم اون روز میگم مامان من دارم تنها میشم…
بسم الله الرحمن الرحیم.
الهی به امید خودت.
خب سلام علیکم :))
خیلی خوش اومدین.
آقا واقعا چقدر زمان زود میگذره!
رسیدیم به قسمت پنجمِ سریال خلق کسب و کار.
واقعا انگار همین دیروز بود که قسمت اول رو همینطوری الکی منتشر کردم…
تو قدم در راه نه و هییییییییییییییییییییییییچ مَپُرس!!!!!!
خود راه بگویدت که چون باید رفت…
به به.
بخدا دوست دارم این جمله رو فقط لیسِش بزنم.
واقعا همینه.
تو میری جلو، بعد بهت میگن که چیکار کنی.
به‌مولا همینه.
اممم….
بیایم یه‌ذره صحبت کنیم و ببینیم که این سریال به کجا ختم میشه…
البته که به جایی ختم نمیشه…
مسیر هیچ وقت تموم نمیشه…
امم…
چی بگیم خدایا.
بذار اول اینو بگم.
میدونی.
واقعا خدایا شکرت که میتونیم راحت بخوابیم!
باور کن.
آقا من امروز خیلی خسته شدم.
یکمم کمبود خواب داشتم.
بعد ساعت تقریبا ۴ ظهر بود که دیگه انگار مست شده بودم.
مغزم داشت می‌ترکید!
بعد اومدم فقط افتادم خوابیدم.
آقا یه یکی دو ساعتی خوابیدم و بعدش که بیدار شدم، اینقققققققققققققققدر سرحال بودم که فقط می‌گفتم خدایا شکرت.
بخدا نعمته این خواب.
مثلا طرف می‌بینی عزیزش رو از دست داده و خیلی ناراحته و وقتی میره می‌خوابه، کم کم اون ناراحتیش کمرنگ میشه!
واقعا خدایا شکرت.
خیلی دوسِت داریم.
همین یه خواب.
همین آره.
ببین کسی می‌بینه این نعمت رو؟
بخدا ماها کوریم به مولا…
بابا ببین!
به‌خاطرش سپاسگزار باش.
به مولا کسایی هستن که آقا نمیتونن بخوابن!
الان ما توی فامیلمون داریم دیگه…
طرف میلیاردی بدهکاره و میگفت من الان چندماهه که نتونستم درست و حسابی بخوابم!
خدایا خودت به تمام بدهکارا کمک کن.
اونا جز تو کسی رو ندارن…
یا رفیق من لا رفیق له…
قربونت بشم من به‌مولا…
آره.
خلاصه که میگم واقعا داستان اینه.
بخاطر اینه که میگم خدایا شکرت که ما خوشبختیم!
خوشبختی که فقط به بوقاتی داشتن نیست که.
همین که میتونی با آرامش بخوابی و با آرامش از خواب بیدار بشی خودش خوشبختیه!
مثلا فرض کن که زمان جنگ بود.
خب مگه می‌تونستیم با آرامش بخوابیم؟
عمرا بابا.
هر لحظه با استرس زندگی می‌کردی…
ولی خب قشنگ الان امنیت داریم و میتونیم با آرامش بخوابیم.
خدایا مرسی که امنیت کشور مارو فراهم کردی.
ازت ممنونیم.
خدایا شکرت که یه خدای خیلی جیگر داریم خخخ.
به‌مولا عاشقتم…
آره دیگه اینطور…
میدونی.
این سجده رفتن هم خیلی به آدم آرامش میده.
مخصوصا زمانی که چندساعت پشت سیستم نشستی، بعدش که یه چند دقیقه سَجده میری، خیلی آرامش میگیری…
خدایا شکرت.
اممم…
آره دیگه اینطور.
حالا…
الان من شام نخوردم.
بذار ببینم ساعت چنده…
ساعت ۲۱:۴۷ هست همین الان.
بذار من برم شام بخورم و بعد بیایم که بشینیم یه‌ذره صحبت کنیم.
از اتفاقاتی که برای این کسب و کارم داره میفته بگم براتون.
حالا بریم ببینیم چی میشه.
پس بذار من برم شام رو بخورم و بعد بیام.
خدایا شکرت که شام داریم.
خخخ. قبول داری که دهن خدارو سرویس کردم با این شکرگزاری؟😂
خخ خدا میگه بابا من یه غلطی کردم و گفتم اگه شکرگزاری کنی، نعمت رو توی زندگیت زیاد میکنم.
این محمدامینم دیگه ول کن نیست.
بعله چی فکر کردی😁😂
خخخ. عاشقتم خداجون.
جیگرتو به‌مولا.
خدایا شکرت.
خب.
من برم شام را بیخورم و بعد بیایَم.
خب بریم.
.
.
.
خب یاالله.
سلام مجدد.
آقا یه چیز جالب.
من همینطوری صفحه لپ‌تاپ رو بستم و رفتم و وقتی که اومدم و بازش کردم، کلا خاموش بود!
و دوباره پاور رو زدم و روشن کردمش…
جالبه واقعا.
حالا خوب شد اینجا زدم سیو کردا.
وگرنه وای…
باز باید از اول می‌نوشتم.
خداروشکر حداقل این نوشته‌ها سیو شدن.
احتمالا باید لپ تاپ رو یه ریستارت کنم.
خب.
بگذریم.
بریم صحبت کنیم.
بذار درمورد این کسب و کار صحبت کنیم.
خب ببین.
امروز بهم یه الهام شد.
خب راستش من اول می‌خواستم که سئو و برنامه نویسی رو یاد بگیرم و بعد سایت رو بالا بیارم.
بعد دیدم نه. اینطوری درست نیست.
باید سایت رو بالا بیارم و به‌مرور زمان بیام چیزای مختلف رو یاد بگیرم و اپلای(اعمال) کنم.
ولی خب الان این روزا درگیر طراحی لوگوی سایت هستم.
خب نشستم کلی آموزش دیدم.
تقریبا ۵ ساعت شد.
یکی از آموزش‌ها ۳ ساعت اینا شد و اون یکیش هم ۱.۵ ساعت.
ایده‌های خوبی گرفتم خداروشکر.
و امم…
راستش خیلی داستان داره این طراحی لوگو.
سخت‌ترین جای کار، اینجاست که باید بدونی چی میخوای.
این خیلی سخته.
و خب هوش مصنوعی خیلی بهم کمک کرد.
این چت جی پی تی واقعا بی‌نظیره.
براش قشنگ توضیح دادم و اونم یه راهنمایی‌هایی کرد.
حالا فعلا یه‌چیزی درنظر گرفتم که درست کنم.
حالا باز باید فکر کنم روش.
بعد باید برم ایلیستریتور رو یاد بگیرم.
یدونه کرش کورس(crash course)(آموزش کوتاه و فشرده) از دنیل اسکات دارم.
قبلا دانلود کردم.
آره.
اونو باید نگاه کنم.
تقریبا ۴.۵ ساعته.
نیم ساعتشو فعلا دیدم.
باید بیام ادامش بدم تا ایلیستریتور رو بهتر یاد بگیرم که بتونم راحت لوگو رو پیادش کنم.
میدونی.
بذار از این حس و حالم بگم برات.
به‌نظرم خیلی با ارزش هستن این چیزا.
همین حس و حال‌ها.
راستش از یه جهت خیییییلی خوشحالم.
خیلی حالم خوبه.
خب من تابه‌حال این چیزا رو که کار نکرده بودم.
مثلا همین طراحی لوگو اینا.
و خب این روزا که دارم ازش اطلاعات اینا کسب میکنم، خب راستش خیلی حس خوبیه.
مثلا فکر کنم یه چندسالی میشد که اصلا نقاشی نکشیده بودم.
قبلا هم توی مدرسه معلم می‌خواست، میدادم خواهر گرامی می‌کشید.
آقا اصلا من واااااقعا ماااالِ هنر نیستم…
فقط تدریس…
خدایا شکرت.
آره.
ولی خب به واسطه همین طراحی لوگو، من یه‌ذره اومدم نقاشی کشیدم.
خخخ یه‌سری اِتُد زدم خخخ دیدنیه ها به‌مولا.
خیلی مزخرفه.
ولی خب حالا اون مدل که نمیخواد باشه.
یه‌دونه قشنگ اساسی ردیف میکنیم با کمک الله هدایتگر.
میدونی.
چالش داره دیگه.
آدم مثلا میگه خب این لوگو رو چطور درست کنم خوب میشه؟
و بعد حالا باید بتونی پیاده‌سازیش کنی.
ولی خب میدونی…
اولش یه‌ذره حالم بد بود.
می‌گفتم بابا خدایا آخه این چیه دیگه.
هیچ ایده‌ای نمیاد به ذهنم.
آخه من چی درست کنم؟
ولی خب کم کم یه ایده‌هایی اومد.
این هوش مصنوعی خیلی ایده داد بهم.
میدونی.
مثلا به همین هوش مصنوعیِ لئوناردو، پرامپت میدادم از اون چیزی که توی ذهنم بود و بعد یه‌چیزایی می‌ساخت.
همین خودش باز خوب بود.
چون می‌تونستم یه بررسی‌ای کنم…
آره.
حالا فعلا که نمیخوام کار کنم.
چون امروز ۵شنبس.
حالا البته یه‌دونه فردا که جمعس رو نمیخوام کار کنم.
ولی خب از شنبه میخوام ادامه بدم.
خخخ از شنبه…
آره حالا ببینیم که چطور میشه.
آره خلاصه میگم از یه جهت خیلی خوشحالم که دارم بقیه ابعاد وجودم رو گسترش میدم…
ولی خب از یه‌جهت هم کمی ناراحتم.
حالا اون مدل نه ها.
ببین مثلا بابا کاش این چیزا سریع ردیف میشد و میومدم فقط تدریس میکردم.
ولی خب باید دیگه این چیزارو هم ردیف کنم دیگه…
البته یه‌دونه فقط لوگو هست.
دیگه با سئو و نمیدونم لوگوموشن و اینا کاری ندارم.
اینا بمونه بعدا.
فعلا من بیام این لوگو رو ردیف کنم و بعدش دیگه کم کم بیام سایت رو اوکی کنم.
که خب باز باید مثل طراحی وبسایت شخصی(همین سایت)، برم توی ادوبی ایکس‌دی طراحیش کنم و بعد بیام با وردپرس پیاده‌سازیش کنم.
ولی واقعا خداروشکر باز بلدم دست و پا شکسته با این وردپرس کار کنم.
واقعا.
حاجی بلدم نبودم که دیگه کارم لنگ بود…
خدایا شکرت که میتونیم به رااااااااااااااااااااحتی هررررررررررررررررررررچیزی که بخوایم رو یاد بگیریم.
واقعا رشد و پیشرفت کردن توی این دوره زمونه خیلی راحته.
فقط باید باشی.
خخخ همین.
واقعا.
هیچ رمز و رازی نیست.
فقط باید باشی.
همین.
حالا منظورم اینه بیای برای خودت وقت بذاری…
آره.
خلاصه اینطور.
واقعا خیلی از لحاظ شخصیتی دارم بزرگ میشم.
واقعا…
خدایا شکرت که توی این مسیر هستم.
خیلی خوشحالم.
ایییییییییییییمان دارم که اتفاقات خوب خواهد افتاد.
واقعا دلم روشنه…
الهی به امید خودت.
ما که تسلیمیم.
خودت مارو هدایت کن.
ای بهترین هدایت‌کننده…
الهی شکرت.
آره.
خلاصه که این مدل.
پس فعلا من این لوگو رو یه‌جور ردیفش کنم و بعدش ببینیم که چی میشه.
اصلا کاری ندارم با بعدش.
به من چه بابا.
خدا مگه مُرده؟
خدا خودت کارها رو انجام بده دیگه.
دستت درد نکنه.
وار اولسون خخخ.
والا.
آقا برای چی آدم بی‌خودی نگران چیزای مختلف باشه؟
بابا بسپر به خدا.
والا.
خدا شده برای چی؟
برای همین روزا دیگه.
مگه نه جیگر؟ :))
خخخ محمدامین از دست تو.
نه خدا واقعا راس نمیگم؟
آقا ما فقط باید بندگیمونو بکنیم دیگه.
ما که خدا نیستیم.
خدا تویی.
همه چی دست توعه.
پس خودت ردیف کن.
ما که زورمون نمی‌رسه…
واقعا میدونی.
خدایا شکرت.
آدم…
وقتی که کلا خودشو میندازه بغل خدا، خیلی آرامش میگیره.
میگی بابا خدا که نمُرده…
والا.
خودش ردیف میکنه دیگه…
توی هررررکاری، بسپر به خدا.
به مولا خیلی آرامش میگیری.
و نکته میدونی کجاست؟
اینجاست که وقتی میسپری به خدا، آرامشت بیشتر میشه.
و وقتی آرامشت بیشتر بشه، ایده میگیری که کارِت رو انجام بدی…
خدایا شکرت.
شکرت بابت این نکات طلایی.
الهی شکرت.
آره.
میدونی.
این نهج البلاغه رو هم دیگه دارم تموم میکنم.
دارم حکمت‌هاشو میخونم.
کلا فکر کنم ۴۷۲ تا حکمت داره.
من ۳۹۰ تا اینا خوندم.
ببینم فردا میتونم تمومش کنم.
دیگه خیلی رو مخ شده به‌مولا…
حالا یه بلاگ‌پست میریم ازش.
هم حرفای چرت و پرت داره هم ناب!
حالا صحبت میکنیم به وقتش…
خدایا شکرت.
واقعا خیلی خوشحالم.
خدایا شکرت که اومدیم وبسایت شخصی.
چقدر اینجا قشنگه.
چقدر همه‌چیز ترتمیز و مرتبه.
چی بود اون ویرگول.
هر دفعه یه بازی در میاورد…
خدایا شکرت.
راستی.
بذار اینم بگم.
دارم مثل چیییی میخورم خخخ.
این رو از همین چند دقیقه پیش شروع کردم.
آبجیم داشت میگفت محمد تو قیافت خیلی خوبه.
فقط روی بدنت هم کار کن و اینا که حرف از ورزش کردن شد.
بعد گفتم من به نظرت هیکلی میشم؟
گفت آره باید فقط بخوری خخخ.
میگم بابا من خیلی میخورم ولی نمیدونم چرا لامصب چاق نمیشم.
نه به اون که طرف میگه من آب میخورم چاق میشم.
نه به من…
وزنم الان ۵۴ کیلو هستم.
چندروز پیش وزن گرفتم…
آره.
آبجیم گفت فقط باید بخوری.
پُرخوری کن تا چاق‌تر بشی.
و یه برنامه ورزشی که خریده بود رو بهم فرستاد.
الان میخوام برم از تلگرام دانلود کنم.
خدایا شکرت که من خواهر دارم.
میدونی.
بذار اینم بگم.
خب الان دیگه خواهر گرامی هم دیگه کم کم داره میره خونه خودش به امید خدا.
حالا ببینیم چی پیش میاد…
بعد میگم آقا فرض کن…
من میشم تنها!
برادر رو که دزدیدن.
خواهر رو هم دارن می‌دزدن.
خخخ به مامانم اون روز میگم مامان من دارم تنها میشم.
خخ آبجیم میگه منظور؟
میگم خب به منم زن بگیرید😂😂
خدایا شکرت.
خب راس میگم دیگه.
آقا همه‌شون دارن میرن. فقط من موندم.
منم به وقتش میخوام برم شکار :))
ببینیم چی میتونیم شکار کنیم.
فعلا کسب و کارمون رو بسازیم و بعدش بریم زن بگیریم 🙂
آخ جان زن😁😂😂
آقا من خداییش خیلی از ازدواج خوشم میاد.
خیلی خوبه به مولا.
میخوام ان‌شاءالله اگه جیگرطلا یاری کنه، یه ۵-۶ تایی نی‌نی بیاریم خخخ.
تولیدی میخوایم بزنیم خخخ.
همشم دختر…
دختر خیلی خوبه…
خدایا شکرت که دختر رو آفریدی.
آره دیگه اینطور.
خدایا شکرت.
ان‌شاءالله که همیشه اتفاقات خوب بیفته.
خدایا اممم…
خودت کمکمون کن که عاقبت به‌خیر بشیم.
خدایا خودت کمکمون کن که خوشبخت زندگی کنیم.
خدایا به کسب و کار همه برکت بده.
آره اینطور.
بیام ببینم میتونم توی چندسال، یه بدن خوشگل بسازم.
واقعا چهارشونه بودن خیلی قشنگه.
الهی شکرت.
الهی شکرت.
ببینم دیگه چی بگیم…
اممم…
حالا همینا کافیه.
فقط میگم خدایا خودت کمکمون کن.
خودت هدایتمون کن…
الهی به امید خودت.
ما که قدم در راه گذاشتیم…
بقیش با خودت…
خدایا… ما به تو اعتماد داریم.
خدایا… ما زندگی‌مونو به دستان پرقدرت تو می‌سپاریم.
خودت مارو جاهای خوشگل ببر.
خودت اتفاقات خوب رو بوم بوم بوم بوم رگبار ببند توی زندگی‌مون 🙂
خخخ.
خدایا شکرت.
دتس ایت.
کافیه.
اگه گفتین الان وقت چیه؟
خخخ.
آفرین.
شکرگزاری.
خب.
بریم…
🎄تمرین بینا شدن…✨👇
- خدایا شکرت بابت این وبسایت خوشگل و قشنگ.
- خدایا شکرت بابت دوستای قشنگی که دارم.
- خدایا شکرت که انگشت داریم.
- خدایا شکرت که شام خوردیم.
- خدایا شکرت که داریم بینا میشیم…
- خدایا شکرت که لیاقت سپاسگزاری رو بهمون دادی…
- خدایا شکرت که میتونیم با آرامش بخوابیم.
- خدایا شکرت که بهت اعتماد میکنیم.
- خدایا شکرت که هوا خوبه.
- خدایا شکرت که عروس داریم.(خخخ داماد هم تو راهه…)
الهی شکرت.
ولی واقعا اسمش قشنگه.
تمرین بینا شدن…
واقعا ها.
خدایا شکرت.
خب.
بچه‌ها دمتون گرم که خوندین.
اگه نظری چیزی بود حتما بگید.
با عششششق میخونم :))
خدایا شکرت.
خب بریم دیگه.
بذار اون جمله مقدس رو هم یه‌مروری کنیم و بعد بریم.
🚶♂️تو قدم در راه نِه و هیچ مَپُرس … خود راه بگویدت که چون باید رفت🚶♂️👑
الهی شکرت.
تا پست بعدی، فعلا خدانگهدارمون.
