✅تیکههایی از این قسمت👇
- توضیحی درمورد جمعآوریِ آموزش…
- قدمی که باید برداریم…
- نمیخوام نگران باشم. آقا ایییییین همه آدم…
- خلاصه طبق قانون این دنیا…
- چه جالب. وقتی پاشدم چنتا نفس عمیق کشیدم…
- بعد من با خودم گفتم ببین بهمولا اگه همین الان یه موشک بیفته بالای سَرَم…
بهنام خدای هدایتگر.
سلام و درود خدمت همهی شما عزیزان.
خب.
خیلی خوش اومدین به یک قسمتِ جدید از سریال خلق کسب و کار.
رسیدیم به قسمت ۱۳ !!
واقعا باورم نمیشه که ۱۲ تا قسمت منتشر کردم…
الهی شکرت.
خب.
بریم که این قسمت، قسمتِ مهمیه.
چون یه کارِ مهمی رو استارت زدیم.
خب.
بریم کم کم صحبت رو شروع کنیم.
بذار ببینم که چی بگم…
خب.
ببین.
توی قسمت قبلی، یعنی توی قسمت ۱۲ از سریال خلق کسب و کار، گفتم که دارم یهسری آموزش که مربوط به حوزهی علاقه و استعداد و شغل و اینچیزاست رو ردیف میکنم.
خب دیگه جمعآوریِ آموزش، تموم شد.
ببین. بذار درمورد این موضوع، یه توضیحی بدم بهت.
حالا نمیدونم توی قسمت قبلی، درمورد این چیزی که میخوام بگم بهت، گفتم یا نه.
ولی خب بذار یه اشارهای بکنم که در جریان باشی و شایدم ایده گرفتی…
خب.
ببین من کلا علاقهی خیلی زیادی دارم به اینکه قشنگ آموزش رو به شکل آفلاین داشته باشم و بشینم کار کنم.
اصلا خوشم نمیاد که آنلاین برم آموزش ببینم. نه. باید روی سیستمم داشته باشم.
خلاصه بهخاطر این موضوع، اومدم که کلی آموزش مربوط به حوزهای که میخوام تدریس کنم رو ردیف کردم.
و خب استارت هم زدم.
این روزا دارم درمورد تست شخصیت شناسیِ هالند تحقیق میکنم.
دارم شخم میزنم…
حالا اونایی که شخصیت من رو میشناسن میدونن…
آره.
خلاصه این روزا، دارم هی باسوادتر میشم توی این زمینه.
و خیلی هم خوشحالم از بابت این موضوع.
حالا یهذره حرکتم آرومتر شده.
چون بالاخره دانشگاه هم میرم و کارهای دانشگاه هم هست.
آره.
مثلا همین دیروز که شنبه بود، اومدم از ساعت ۱۱ تا ۱ ظهر، آموزش کار کردم.
بعدشم رفتم ناهار توی دانشگاه :))
کلا دیروز از ساعت ۷ونیم صبح تا دقیقا ۷ونیم شب توی دانشگاه بودم…
آره.
خلاصه یهذره آرومتر باید حرکت کنم تا به همهی کارهام برسم.
این از قضیهی آموزش.
خب.
حالا وقتِ چیه؟
وقتِ اینه که بریم سراغ وبسایت رسالتاینجا دات کام!
بعله :))
بالاخره زمانش رسید.
خب تا قبل این، کلییییییی کار انجام دادیم دیگه…
دیگه نوشتم توی قسمتهای قبلی…
و الان وقتشه که بریم سراغ طراحی وبسایت.
البته. یه نکته هست.
خب همونطور که قبلا هم بهتون گفتم(توی پُستهای اول همین سایت)، وقتی میخوایم یه سایتی راهاندازی کنیم، اول از همه باید بدونیم که چی میخوایم!
که خب میان اول توی برنامههایی مثل ادوبی ایکسدی(adobe xd) یا فیگما(figma) یا اسکچ(sketch) قالب سایت رو طراحی میکنن.
اینکار بینظیره واقعا!
چون وقتی همینطوری بخوای بریم سایت رو پیادهسازی کنی، چون دقیق نمیدونی چی میخوای، بهخاطر همین وقتِ زیادی ازت میگیره.
درحالی که اگه یک بار بشینی چیزی که میخوای رو طراحی کنی، بعدا توی پیادهسازی، کارِت خیلی راحته.
خلاصه که باید اول قالب وبسایت رسالتاینجا دات کام رو طراحی کنیم.
من ادوبی ایکسدی رو انتخاب کردم چون آفلاین هم میشه باهاش کار کرد.
و خب قبلا هم باهاش کار کردم…
وقتی خواستم همین وبسایت MrAminEs.ir رو طراحی کنم، اول اومدم توی ادوبی ایکسدی طراحیش کردم.
آره.
خلاصه به این شکل.
و دیشب یعنی ۵ آبان ۱۴۰۳ که از دانشگاه رسیدم خونه، بعد از اینکه تجدید قوا کردم، اومدم پای لپتاپ و استارت کار رو زدم.
الهی شکرت واقعا.
حالا بالاخره در طول زمان، هی داریم بهبود میدیم دیگه…
مثلا لوگو رو تغییرش دادم. البته رنگشو…
اون رنگِ سبز، خییییلی کمرنگ بود.
اومدم یهذره پُررنگشو انتخاب کردم.
و درکل بهتر شدش.
آره.
خلاصه الان، قدمی که باید برداریم، اینه که قالب وبسایت resalatinja.com رو طراحی کنیم.
نمیدونم چقدر زمان میخواد.
درکل پروسهی سختی نیست در اون حد.
چون قبلا هم، همین مسیر رو برای همین وبسایت شخصی طی کردم.
فقط قسمت حساب کاربری اینا رو بلد نیستم که چطوری پیادهسازی کنم با وردپرس.
که حالا نمیخوام نگران باشم. آقا ایییییین همه آدم تونستن درست کنن. ما هم مثل همونا، یاد میگیریم…
یه باورِ قدرتمندکننده!
آره.
خلاصه طبق قانون این دنیا، من قدم برمیدارم و درها رو هم خداجون باز میکنه 🙂
آره.
خلاصه سعی میکنم در طول هفته، حداقل یک ساعت برای طراحی قالب، وقت بذارم.
حالا بیشتر(!) از یک ساعت میتونم…
ولی خب دیگه حداقلش باید یک ساعت در طول ۷ روز، وقت بذارم.
آره.
و امم…
ببینم دیگه چی بگم…
خلاصه اینطور دیگه.
اتفاقات خوبی توی راهه به امید خدا.
خیلی خوشحالم.
الهی شکرت واقعا.
خدایا خودت هدایتمون کن.
خدایا خودت کارها رو برامون آسون کن.
الهی آمین.
آره.
بذار یهذره پنجره رو باز کنم و چنتا نفس عمیق بکشم و بعد ادامه بدیم…
خب.
چه جالب. وقتی پاشدم چنتا نفس عمیق کشیدم، یادم اومد که دیگه چی بگم!
بذار اینم یه توضیحی بدم.
حالا توی کانال تلگرام رسالتاینجا(resalatinja@) درموردش یهذره گفتم ولی بذار اینجا، هم، بگم، و هم بهتر و جامعتر توضیح بدم.
ببین… به لطف خدا، یه ایدهی خیلی خوبی گرفتم توی این چندهفته.
همون زمانی که مشغول جمعآوری آموزش بودم این ایده رو گرفتم.
البته بگم که هزاااااران چیزِ قشنگ توی کار خودم یاد گرفتم که فقط میگم خدایا عاشقتم من!
یکی از مهمترین چیزایی که یاد گرفتم و گفتم که همینو اجراش میکنم، اینه که نوع اصلی محتوا رو تغییر دادم.
یعنی چی نوع اصلی محتوا؟
ببین یعنی فرمتِ اغلبِ محتوایی که تولید خواهم کرد برای رسالتاینجا دات کام.
من قبلا میخواستم که ویدیو ضبط کنم ولی بعد از این ایده، گفتم نه!
ویدیو نمیخواد. بهترین گزینه، پادکست هست. یا همون فایل صوتی.
این بهترینه.
هم برای من، و هم برای مخاطب.
حالا دلایل زیادی دارم براش.
مثلا توی فایل صوتی، تمرکز خییییلی بالاست!
دیگه حواسِت پرتِ حواشیای مثل رنگ بلوزش، بکگراندش، قیافش و… نمیشه.
فقط تمرکز میکنی روی چیزی که داری میشنوی.
این خیلی خوبه.
و اینکه برای خودمم راستش خیلی راحته که فایل صوتی ضبط کنم.
و واااااقعا ویدیو برام سخته.
اصلا خیلی داستان داره بابا…
و گفتم که آقا من میخوام که نوع اصلی محتوام، صوتی باشه.
مثلا متمم، کلا متنیه!
درواقع فرمتِ اغلبِ محتواش، متنی هست.
و من هم تصمیم گرفتم که صوتی کار کنم.
اصلا خیلی دوست دارم این مدل رو.
الهی شکرت بابت هدایتی که کردی.
دمت گرم واقعا.
آره.
خلاصه به این شکل.
حالا بعدا باید بیام یه قالبی برای مطالب سایت درست کنم.
تامنیل اپیزودهای پادکست داستانهای کوتاه انگلیسی رو دیدید؟
به اون شکل. من یک بار اومدم قالبشو درست کردم و هروقت که میخوام، میام راحت چنتا آیتم رو تغییر میدم.
حالا میخوام یه همچین چیزی رو برای مطالب رسالتاینجا درست کنم.
که خب فعلا وقتش نیست.
حالا بعدا…
بذار فعلا سایت رو ردیف کنیم…
آره.
درکل خوشحالم.
میدونی.
من با نتیجه کاری ندارم. من حاااااالم عالیه. بهخدا میگم. انگار توی بهشتم…
و با کمک خدا، این حالِ بهشتی رو به تمااااام کسایی که توی جهنمِ سردرگمی و بلاتکلیفی هستن، هدیه خواهم داد.
واقعا میدونی.
بذار اینو بگم بهت…
خب این روزا که من دارم این مطلب رو مینویسم، ایران و اسرائیل دارن بهم سنگ پرت میکنن.
همین دیشب، صدای موشک اومد.
یه اونطور صدایی.
بعد من با خودم گفتم ببین بهمولا اگه همین الان یه موشک بیفته بالای سَرَم و من بمیرم، بهخدا من راضی و خرسند مُردم!
میگم آقا من زندگی رو زندگیش کردم.
واقعا حسرتی ندارم. درسته کلی آرزو و رویا و هدف دارم. ولی خب حداقل حسرت چیزی رو نمیخورم.
میگم آقا من دست و پام رو زدم…
آره. خیلی خلاصه خوشحالم.
واقعا کسی که قبلا توی جهنم بوده، میتونه قدر بهشت رو بدونه!
خدایا مرسی که از جهنم آوردی بیرون…
آره. خلاصه اینطور.
الهی شکرت.
واقعا همین. الهی شکرت. الهی شکرت. الهی شکرت.
پس قدمی که باید برداریم، اینه که قالب وبسایت رسالتاینجا رو توی ادوبی ایکسدی طراحی کنیم.
ببینیم که چی پیش میاد.
الهی به امید خودت.
بریم دیگه.
ولی میدونی.
چقدر همین نوشتن و مستند کردن، به خودم داره کمک میکنه!
واقعا خدایا. اون کتاب معجزهی داکیومنت کردن، واقعا شاهکاره!
برای من که داره نتیجه میده…
حالا میخوام یهچیزی رو هم به اون کتاب، اضافه کنم. فعلا که نمیاد… فعلا وقتش نیست…
آره اینطور.
بریم دیگه.
طبق معمول، میریم سراغ سپاسگزاری و بعدش تامام. البته جملهی معروفِ سریال خلق کسب و کار رو هم میگیم :))
خب.
🎁سپاسگزاری از خدای هدایتگر👇
- الهی شکرت بابت اینکه فرصت داریم این دنیا رو تجربه کنیم.
- الهی شکرت بابت دانشگاهِ قشنگم.
- الهی شکرت بابت این سریال خلق کسب و کار.
- الهی شکرت بابت انگشتهای دست و پامون.
- الهی شکرت بابت این وبسایت شخصی.
- الهی شکرت بابت اتاق شخصی.
- الهی شکرت بابت غذایی که داریم.
- الهی شکرت بابت سقفی که بالا سرمونه.
- الهی شکرت بابت امنیت و آزادیای که داریم.
- الهی شکرت بابت میز و صندلیِ راحت.
الهی صدهزار مرتبه شکرت.
خدایا. ای خدای هدایتگر. ای خدای مورچهها. ای خدای پرندهها.
خودت ما رو هدایت کن. خدایا دست ما رو محکم بچسب!!
خودت ما رو جاهای قشنگ ببر. خودت راه رو برامون ساده و جذاب کن.
ما که تسلیم هستیم…
خودت راه رو از چاه برامون تشخیص بده… کمکمون کن که زندگیِ قشنگی رو توی این دنیا تجربه کنیم.
الهی شکرت.
بریم دیگه.
اگه حرفی سخنی بود، با عشق میخونم. توی قسمت کامنتا میتونید برام بنویسید.
بریم. فعلا خدانگهدار.
و اما جملهی مقدسِ سریال خلق کسب و کار…
تو قدم در راه نِه و هیچ مَپُرس … خود راه بگویدت که چون باید رفت🚶♂️😍😉💪